رضا یه بچه ی بیش فعال و تخسه
چند وقتی گیر داده بود هی میگفت : من زن میخوام من زن میخوام
بالاخره کفرم در اومد گفتم : آخه توی نیم وجبی زن میخوای ، چیکارش کنی؟ پدرسوخته
گفت : میخوام طلاقش بدم...
چند وقتی گیر داده بود هی میگفت : من زن میخوام من زن میخوام
بالاخره کفرم در اومد گفتم : آخه توی نیم وجبی زن میخوای ، چیکارش کنی؟ پدرسوخته
گفت : میخوام طلاقش بدم...
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر