خونه

جمعه، بهمن ۲۲

هفتاد و سه روز تا طلوع

از نور می هراسید ، نازیِ تازی صفت 
آتش را  تازیانه میزد ، بعد از غروب 
می پنداشت؛ 
خورشید می هراسد از طلوع دوباره

۵ نظر:

  1. ميگم برادر نابغه، وجداني قسمت كامنت هاي بلاگ من رو ديدي؟
    نه وجداني ديدي؟
    نه خدا كفيلي ديدي؟

    پاسخحذف
  2. دیدم الان . خیلی کارت بیسته داداش . تو که از خودمونی نابغه ای واسه خودت به مولانا

    پاسخحذف
  3. واسه سايه دار كردن لينك ها، اين كد رو توي تم ات بزار

    a:hover {
    color: #3c96ff;
    text-shadow:5px 6px 9px #000000;
    }

    بعدش ديگه اوكي ميشه

    پاسخحذف
  4. ممنون داداش علیرضا . دمت کرد خیلی حال کردم . گذاشتم اوکی شد

    پاسخحذف