يارو داشت به مغازه دار ميگفت : چوب کردم تو سوراخ ديوار يه مار با چوب اومد بيرون پرتش کردم
هوا يه جغد تو هوا گرفتش بردش
وقتي رفت از سوپريه پرسيدم : اين چي ميگفت ؟
گفت : جدي نگير معروفه به رئيس جمهور هر روز يه داستاني مياد تعريف ميکنه تازه اين يکيش
معقول بود .
هوا يه جغد تو هوا گرفتش بردش
وقتي رفت از سوپريه پرسيدم : اين چي ميگفت ؟
گفت : جدي نگير معروفه به رئيس جمهور هر روز يه داستاني مياد تعريف ميکنه تازه اين يکيش
معقول بود .
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر