خونه

جمعه، خرداد ۱۳

کوچه ي بن بست خدا مراد ...

بحث خدا اين روزا تو فضاي مجازي داغ بوده
يه عده گير دادن که به اسم اين خدا دارن ظلم ميکنن آدم مي کشن بيداد مي کنن ...
يه عده مدعي شدن خدا  نيست مرخصيه مرده رفته لالا کرده ...
يه عده فشار آوردن خدايا کاري بکن ديگه وقتشه خدا پاشو خدا
نميدونم ديگه چه اتفاقي مي خواد بيفته تا صاعقه بزني به آدم بدا و اينا ...
اصن کون لق خدا ، يا هست يا نيستش چه دردي رو دوا ميکنه ؟
واسه آدماي ضعيف (يکي مث من ) بهترين مقصر همين خداست  ميشه انداختش وسط گود
گرفتش زير مشت و لگد اونم که صدا ازش در نمياد از خودش دفاع کنه بزنه تو راه گوزمون خفه
خون بگيريم ...
بيايد طرز تفکر مون رو درمون کنيم
مسير آزادي از کوچه ي خدا نمي گذره وقتي اراده و قدرت تصميم گيري داريم
نباشيم جز کسايي که مينويسم تو دفترمون خدا مرده و بعد پشت بندش ميريم پشت بوم
و نواي الله اکبر سر ميديم يعني معترضيم ...
واقع بين باش هموني که مي نويسي باش
ياد فرزندت بده خودش باشه بذار نسل بعدي نفهمه ريا چيه
بذار لااقل اونا کوچه و شهر و کشورمون رو بسازن واسه آيندگان اگه من و تو عرضه شو نداريم   

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر