خونه

پنجشنبه، دی ۹

بی حیا

یه روز تو خونه دانشجویی 
حمید داشت درس میخوند من اومدم شورتمو عوض کنم 
پشتمو کردم بهش چنج کردم 
برگشتم دیدم شده عین لبو 
گفتم : چت شد 
گفت : تا حالا پخش مستقیم ندیده بودم... طفلکی
یادم بخیر... 

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر