end زغال هم که باشی زمستون میگذره ... شغال
دوشنبه، اسفند ۹
یکشنبه، اسفند ۸
شنبه، اسفند ۷
جمعه، اسفند ۶
انعکاس
مهتاب را در کاسه آبی هدیه آورده بود "یادگار آخرین دیدار"
آب را پشت سرش پاشیدم
زمین کوچه مهتابی شد ، یادگارِ انعکاسِ رفتنش
آب را پشت سرش پاشیدم
زمین کوچه مهتابی شد ، یادگارِ انعکاسِ رفتنش
پنجاه و نه روز تا طلوع
شده یه وقتایی ته دلتون شاد باشه ؟
و موقعی که دلیل شادی تون رو تو وجودتون جستجو میکنید ،
متوجه میشد واسه یه دلخوشی های کوچیکی شاد بودید ؟
خیلی وقته تو وجودمو جستجو نکردم...
و موقعی که دلیل شادی تون رو تو وجودتون جستجو میکنید ،
متوجه میشد واسه یه دلخوشی های کوچیکی شاد بودید ؟
خیلی وقته تو وجودمو جستجو نکردم...
پنجشنبه، اسفند ۵
سهشنبه، اسفند ۳
دوشنبه، اسفند ۲
اوج
اوج تنهایی اینه که :
خودت خودتو ببری دکتر و وقتی آمپولتو میزنی خودت دست خودتو بگیری تو دست خودت...
خودت خودتو ببری دکتر و وقتی آمپولتو میزنی خودت دست خودتو بگیری تو دست خودت...
فک کردین قسر در رفتین
یه شبه گرم میایم بیرون و تا "کلک کنده والضالینتون" هم نمیریم خونه...
پ.ن :
قسر در رفتن = گریختن گاو یا گوسفند ماده از زیر گاو یا گوسفند نر در طول یک دورهی پرواربندی. در محاوره در زمان "گریختن از یک مهلکه" به کار می رود . "لغت نامه دهخدا"
پ.ن :
قسر در رفتن = گریختن گاو یا گوسفند ماده از زیر گاو یا گوسفند نر در طول یک دورهی پرواربندی. در محاوره در زمان "گریختن از یک مهلکه" به کار می رود . "لغت نامه دهخدا"
یکشنبه، اسفند ۱
خدای صدا دوباره خدا
حریص ؛ محسن هم بالاخره اومد ...
بچه بودم بادبادکای رنگی
دلخوشی هر روز و هر شبم بود
خبر نداشتم از دل آدما
چه بی بهونه خنده رو لبم بود
کاری بجز الک دولک نداشتم
بچه بودم به هیچی شک نداشتم...
امیر ارجنینی ، چاووشی
شصت و سه روز تا طلوع
یه بار واسه جراحی بهم آمپول بیهوشی زدن نمیدونم کسی این حال رو تجربه کرده یا نه ولی بلافاصله بعد از تزریق میری تو یه حالت عدم ، گاهی دوست دارم برم تو اون حالت دیگه هم بر نگردم تا ابد....
الان دوست دارم برم
الان دوست دارم برم
شنبه، بهمن ۳۰
آوازه ی لرها به جوکای ای گوگل هم رسیده
لره با پسرش وارد یه مجتمع میشن چشمشون میفته به آسانسور
یهو یه پیرزنه با ویلچر دکمه ی آسانسور رو میزنه در وا میشه میره تو
چند لحظه بعد آسانسور باز میشه و یه دختر بلوند مشتی میاد بیرون
لره به پسرش میگه : عجب سیستمی بدو به ننه ات بگو جلدی بیاد
شصت و چهار روز تا طلوع
همت کنیم این شمارشها تمام شود برای همیشه.......
ماهک طلوع کرد هرچند شکسته و خونین ؛ کبود بود مثل ماه
تنها یک جمله گفت : میخواهم بخوابم
ماهک طلوع کرد هرچند شکسته و خونین ؛ کبود بود مثل ماه
تنها یک جمله گفت : میخواهم بخوابم
جمعه، بهمن ۲۹
اونجا هم غروبای ابری تون دلگیرن؟
وقتی دلم می گیرد
چینه ی کوتاه باغ ؛
شانه ی هق هقم میشود .
دلت نگیرد
دیوارهای آنجا بلند است
دلت نگیرد مبادا میناهه ، رژیار ، ماهک ....
چینه ی کوتاه باغ ؛
شانه ی هق هقم میشود .
دلت نگیرد
دیوارهای آنجا بلند است
دلت نگیرد مبادا میناهه ، رژیار ، ماهک ....
پنجشنبه، بهمن ۲۸
سهشنبه، بهمن ۲۶
شصت و هشت روز تا طلوع
شصت و هشت روز تا طلوع ؛
و نمیدانم هر روزش چند سال برای تو ؟؟؟
ماهکم کی دوباره بدر میشوی ؟؟؟
و نمیدانم هر روزش چند سال برای تو ؟؟؟
ماهکم کی دوباره بدر میشوی ؟؟؟
ماه کوچکم کی طلوع میکنی؟
از نور میهراسند ؛
این دیوسیرتان ظلمت پرست ، چه خورشید باشد چه ماه
پ.ن :
خورشید یارم را دیروز؛ ماه کوچکم را امروز
ای دیو پلید چنگ بردار از فرشتگان شهرم
دوشنبه، بهمن ۲۵
یکشنبه، بهمن ۲۴
شنبه، بهمن ۲۳
هفتاد و دو روز تا طلوع
حلول روح دجال است در این شب راهه ی مرموز
خــــــــــــــــــــــدایا ؛ آفتابت را بتابان بر سر ایران
گناه ملت ما چیست ؟ بجز فــــــــــــــــریاد آزادی
خداوندا تو شــــــاهد باش به هتک حرمت انسان
by : aria aram nezhad
خــــــــــــــــــــــدایا ؛ آفتابت را بتابان بر سر ایران
گناه ملت ما چیست ؟ بجز فــــــــــــــــریاد آزادی
خداوندا تو شــــــاهد باش به هتک حرمت انسان
by : aria aram nezhad
جمعه، بهمن ۲۲
هفتاد و سه روز تا طلوع
از نور می هراسید ، نازیِ تازی صفت
آتش را تازیانه میزد ، بعد از غروب
می پنداشت؛
خورشید می هراسد از طلوع دوباره
آتش را تازیانه میزد ، بعد از غروب
می پنداشت؛
خورشید می هراسد از طلوع دوباره
چهارشنبه، بهمن ۲۰
خودت خم میشی یا خمت کنم
قزوینیه به جنیفر لوپز میگه : جی لو خانوم تو که اینقد خوشکلی چرا نماز نمی خونی؟!؟
منشاء : پیامک از پیام پدسگ
منشاء : پیامک از پیام پدسگ
کونه لقش
امریکا : گندم به ایران نمیدهیم .
لرها : به درک نون خالی میخوریم .
منشاء : پیامک از پیام پدسگ
لرها : به درک نون خالی میخوریم .
منشاء : پیامک از پیام پدسگ
هفتاد و چهار روز تا طلوع
ای فانوس بدستانِ ایستاده در طوفان
خورشید ، تحقیر نمی شود ؛ با سگ پوزه خنده هایتان
خورشید ، تحقیر نمی شود ؛ با سگ پوزه خنده هایتان
سهشنبه، بهمن ۱۹
هفتاد و شش روز تا طلوع
خورشید ؛ را تبعید کرده اند جنوب ،
سر در برف کرده اند ، شمال
دلخوشند که گرمایش برف ظلمت را نخشکاند......زهی
سر در برف کرده اند ، شمال
دلخوشند که گرمایش برف ظلمت را نخشکاند......زهی
دوشنبه، بهمن ۱۸
یه کم دیگه تشویق کرده بودن می رفت میکشتش
لره شب عروسیش از حجله میاد بیرون ؛ ملت شروع میکنن واسش سوت و کف زدن
جو گیر میشه میگه : اگه میدونستم اینقدر خوشحال میشید ک..ونشم پاره میکردم....!
منشاء : پیامک از (پیام پدر سوخته)
جو گیر میشه میگه : اگه میدونستم اینقدر خوشحال میشید ک..ونشم پاره میکردم....!
منشاء : پیامک از (پیام پدر سوخته)
هفتاد و هفت روز تا طلوع
خورشید ؛ را هم هزار بار انکار کنید ؛ خواهی نخواهی
طاق بی ستون ظلمت با طلیعه ای آوار میشود ، بامداد
طاق بی ستون ظلمت با طلیعه ای آوار میشود ، بامداد
گوزپیچ اسیدی
نوشتن این حیوون لعنتی همیشه واسم مشکل سازبوده ؛
وقتی نمیدونم اولی با غاف شروع میشه یا دومی با قین :
غور، با ، قه درسته یا قور ، با ، غه ؟
ایضا : وزق یا وزغ ؟
وقتی نمیدونم اولی با غاف شروع میشه یا دومی با قین :
غور، با ، قه درسته یا قور ، با ، غه ؟
ایضا : وزق یا وزغ ؟
یکشنبه، بهمن ۱۷
شنبه، بهمن ۱۶
زمزمه های زیر لبِ یک (همجنسباز مفعول)
سیبیلاتو شونه کردی
منو دیوونه کردی.... دیدی چه کردی.....اِوا چه کردی.......آها چه کردی
جمعه، بهمن ۱۵
چهارشنبه، بهمن ۱۳
سهشنبه، بهمن ۱۲
خط میزنم مشقهای دلم را
دارن میبرنش ؛
بگو تا دوباره دیدنت چند خط فاصله است؟
///////
///////
///////
///////
///////
///////
///////؟؟؟؟؟؟
بگو تا دوباره دیدنت چند خط فاصله است؟
///////
///////
///////
///////
///////
///////
///////؟؟؟؟؟؟
ای عن تو تصدیقت
تو سبقت بودم ، فرمونشو داد طرفم ، رفتم تو جوب
پیاده شدم با عصبانیت غیر قابل وصفی ؛
رفتم محکم کوبیدم رو آینه بغل ماشینش میگم : اینا چیه خب؟
خیلی جدی میگه : گوشاشه....
اشتراک در:
پستها (Atom)